|
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 14:3 :: نويسنده : امیر
سراسر مسیر آمدنت را چشم دل دوختیم و جادهى پرپیچ و خم انتظار را فقط به امید یک نگاهت رود رود، اشک شوق جاری کردیم و همهى جامعه ها را زارزار، سر بر شانهى ندبه ها گذاشتیم و اشک فراق ریختیم. ورق ورق، دفتر خاطرات دلمان را غزل های گل نرگس و عطش دیدارمان به او، پر ساختیم: گل نرگس! فدای رنگ و بویت نصیبم کی شود دیدار رویت؟
تمام کاسه ایام را لبریز از بی قراری و سرشار از انتظار کردیم و لحظه لحظه سحرهایمان را مثل بلبل، به عشق روی گلت، نغمه دعا سردادیم و قصه های حضور پر برکتت را مهمان دل پاک کودکانمان کردیم و شب های قدر، تا صبح، به امید گوشه چشمت، چشم ها و دست های فقیر وجودمان را باز نگه داشتیم؛ امّا هنوز، هنوز می دانم که قدر گل وجود نازت را در گلزار هستی نمی دانیم: سنگ و گل را کند از یمن نظر، لعل و عقیق هر که قدر نفس باد یمانی دانست.
و برگی از کتاب پر حجم قصه های پرغصه ات را نخوانده ایم. هنوز یکی از هزار زخم و داغ دلت را با پماد عمل خود بهبود نبخشیده ایم و با چشم تأمّل در جاری معنای «انتظار فرج» زلال و فروغ بهترین عمل ها را نگریسته ایم که: «افضل الأعمال انتظار الفرج» (1) و در آیینه تعجیل فرجت، عکس زیبای تو و گشایش کارهای خود را ندیده ایم. (2) و... افسوس که اوراق شعر دلمان را رنگ شور و شعور و شیدایی نزدیم و صد افسوس که کودک نوپای عقلمان را به مکتب عشقت نفرستادیم سکه های مهر خودمان را به نام و مُهر تو مزین نساختیم. و... دریغ که در بستر ناکامی ایام، با صفای آه و اشک خود، طبیب مسیحا نفسی چون تو را از صمیم دل، به بالین نیاز نخواندیم و سرزمین تیرهى دلمان را در برابر تابش چشمهى خورشیدت نگذاشتیم. و هنوز به محضر و دادگاه بررسی اعمالمان، که هر هفته به دستت می رسد، ضامنی آبرومند، از پیش نفرستاده ایم. نظرات شما عزیزان: آگه میشه آدرس ایمیل تونو واسم بفرستید.
سلام دوست عزیز..وبلاگ پر محتوایی داری...به ما هخم سر بزن...اگه تمایل داشتی تبادل لینک کنیم...
یا علی.. ![]()
![]() |